محل تبلیغات شما

sazandesanatii



سلامی گرم خدمت همه اوابلاگی های عزیز. مقاله زیر در گوگل ترنسلیت ترجمه شده و ویراش کردم. اگر کاستی داشت به بزرگواری خودتون ببخشید.
سؤال بهتر
سوالات - به ویژه چرا سؤالات - به ما کمک می کنند تا به نقاط لنگر موجود وصل شویم - واقعیت هایی که ما به خوبی می شناسیم. اما برخی از سؤالات بهتر از سایرین هستند.

برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یک سؤال مؤثر است ، بپرسید:

آیا اطلاعات را معنی دار تر می کند؟
آیا اطلاعات را قابل درک تر می کند؟
آیا تعداد اتصالات معنی دار را افزایش می دهد؟
حقایق ما را در مورد خون در نظر بگیرید:

شریان ها ضخیم و الاستیک هستند و خونهایی را دارند که غنی از اکسیژن از قلب هستند.
رگها نازک تر ، الاستیک کمتری هستند و خون غنی از دی اکسید کربن را به قلب باز می گردانند.
ما می توانیم ، همانطور که اغلب توصیه می شود ، این سؤالات را به سادگی تبدیل کنیم. و ما می توانیم بر اساس ارتباطاتی که قبلاً برقرار کرده ایم به آنها پاسخ دهیم:

چرا شریان ها الاستیک هستند؟
زیرا آنها باید تغییرات فشار را تحمل کنند

چرا شریان ضخیم است؟
زیرا آنها نیاز به فشار زیاد دارند

چرا شریان ها خون را از قلب دور می کنند؟
زیرا خون ناشی از قلب در فشار زیاد و در نقاط فشار متغیر بیرون می آید

چرا شریان ها خونهایی را دارند که غنی از اکسیژن هستند؟
زیرا خون ناشی از قلب سرشار از اکسیژن است

چرا رگ ها کمتر الاستیک هستند؟
زیرا خون به طور مداوم و یکنواخت جریان می یابد

چرا رگ ها ضخیم تر هستند؟
زیرا خون با فشار کمتری جریان می یابد

چرا رگ ها خون را به قلب می رسانند؟
زیرا خون که به قلب می رود ، به طور مداوم و یکنواخت جریان می یابد

چرا رگها خونهایی را دارند که سرشار از CO2 هستند؟
زیرا خون که به قلب می رود غنی از CO2 است

چه چیزی وجود ندارد ارتباط بین این حقایق. حقایق معنادارتر شده اند ، اما برای درک واقعاً باید ارتباطات بین حقایق را صریح و روشن بیان کنید.

دوباره به سؤالات اصلی ما نگاه کنید. ببینید چگونه آنها حقایق را به یکدیگر مرتبط می کنند؟ آنها نمی پرسند: چرا شریان ها الاستیک هستند؟ آنها می پرسند: چرا شریان ها باید از رگ ها الاستیک تر باشند؟ آنها نمی پرسند: چرا شریان ها خونهایی دارند که غنی از اکسیژن هستند؟ آنها می پرسند: چرا عروق حامل خون از قلب باید غنی از اکسیژن باشند؟

با پاسخ دادن به این سؤالات ، ما درک درستی از حقایق که آنها را با هم در یک خوشه چند متصل به هم پیوند داده است:

آیا برخی از کلمات کلیدی چیزهایی که به یاد می آورند راحت تر از دیگران هستند؟
تعدادی از عوامل ممکن است بر قدرت کلمات کلیدی mnemonic تأثیر بگذارد. نکته ای که اغلب پیشنهاد می شود این است که آیا مونمونیک به دانش آموز عرضه می شود یا نه ، یا فکر می شود از طرف آنها. به طور شهودی ، ما احساس می کنیم که یک نفری که شما فکر کرده اید ، قوی تر از چیزی است که به شما داده می شود.

یک مطالعه که اثربخشی کلمات کلیدی ارائه شده در مقابل کلمات کلیدی را خود تولید می کند ، نشان داد شرکت کننده هایی که باید کلمات کلیدی خود را تشکیل دهند ، نسبت به افرادی که به آنها کلمات کلیدی داده می شد ، بسیار بدتر عمل می کنند. این به سؤال از دوام نسبی پاسخ نمی دهد ، اما به این نکته اشاره دارد که کار تولید کلمات کلیدی چقدر دشوار است. این در مطالعات دیگر تأیید شده است.

کیفیت کلید واژه mnemonic ممکن است بر دوام آن تأثیر بگذارد. مونیمونیک هایی که بر ویژگی های خاص تأکید می کنند ، باعث افزایش نشاط و صحت کلم یادگیری می شوند ، با گذشت زمان کمتر به یاد می آورند از مونیمونیک هایی که تأکید می کنند بر روابط رابطه ای و معنایی (به همین دلیل تأکید در زمان های اخیر بر ساخت تصاویر یا جملات تعاملی است ، در که کلمه کلیدی و تعریف به نوعی با هم تعامل دارند). به نظر می رسد که داشتن تصاویر عجیب و غریب ، به یادآوری بلافاصله پس از یادگیری کمک می کند (هنگامی که ترکیبی از تصاویر عجیب و غریب و غیرمعمول وجود دارد) ، اما به نظر نمی رسد به خصوص در دراز مدت کمک کند.

مزیت ارتباط معنایی ممکن است در مثال زیر مشاهده شود که از یک مطالعه تجربی گرفته شده است. دانش آموزان در شرایط کنترل رایگان (به کسانی که گفته می شود از روش های خاص خود برای به یاد آوردن استفاده می کنند) ، تقریباً همه از یک روش کلمه کلیدی برای یادگیری برخی موارد استفاده کردند. برخلاف کلمات کلیدی در گروه کلمات کلیدی ، این کلمات کلیدی که توسط این افراد انتخاب می شوند ، معمولاً دارای ارتباط معنایی هستند. (استفاده از کلمات کلیدی تا حدودی دلخواه ، مشخصه این استراتژی است که در ابتدا توسط اتکینسون تصور شده است). بنابراین ، برای کلمه اسپانیایی pestana ، به معنی مژه ، چندین نفر از عبارات رب (paste) به عنوان پیوند استفاده کردند و یک انجمن موجود (چسباندن روی مژگان کاذب) را منعد. کلمه کلیدی ارائه شده به گروه کلمات کلیدی ، از طرف دیگر آفت بوده که ارتباط آشکاری با مژه ندارد. (همچنین شایان ذکر است که پیوندهای کلامی بیشتر از سوژه های کنترل استفاده می شد تا تصاویر ذهنی.)

پیشنهاد شده است که کلمات کلیدی که از نظر معنایی و همچنین صوتی با کلمه‌ای که باید آموخته شود ، دوام بیشتری داشته باشد.

ارائه کنترل شده
به دلایل آزمایشی ، اطلاعاتی که باید آموخته شوند ، معمولاً با نرخ ثابت ، مورد براساس آیتم ارائه می شود. برخی پیشنهادات وجود دارد که یک وضعیت غیرمنتظره ، جایی که افراد به سادگی تمام اطلاعاتی را که باید بیاموزند ارائه دهند و یک زمان معین برای مطالعه آن اختصاص داده شود ، امکان یادگیری بهتر را فراهم می کند ، خصوصاً برای استراتژی تکرار. عملکرد تکرار گل سرخ ممکن است با محدود کردن آن به این روش در برخی مطالعات تجربی فقیرتر شود.

البته یک دوره مطالعه غیرمترقبه وضعیت عادی تری است.

اهمیت دستورالعمل یک به یک و نیاز به تمرین
آنچه از تحقیق مشخص است این است که آموزش در تکنیک از اهمیت حیاتی برخوردار است. به ویژه ، برتری کلمات کلیدی mnemonic تمایل پیدا می شود که تنها وقتی دانش آموزان به صورت جداگانه تحت درمان قرار گرفته اند ، نه هنگامی که به عنوان یک گروه از آنها راهنمایی شده اند. حداقل ، این در مورد بزرگسالان و نوجوانان صادق است ، اما جالب نیست ، برای کودکان. کودکان می توانند از آموزش گروهی در این تکنیک بهره مند شوند. چرا این امر روشن نیست. با این حال ، من حدس می زنم که این ممکن است ارتباطی با دانش آموزان مسن تر داشته باشد که قبلاً استراتژی ها و ایده های خود را توسعه داده اند. برای خنثی کردن این موجودی از دانش ممکن است دستورالعمل های فردی بیشتر جهت داده شود.

همچنین ممکن است به کودکان در استفاده از تکنیک جهت بیشتری داده شود. یعنی به آنها کلمات کلیدی داده می شود؛ تصاویر ممکن است برای آنها شرح داده شود ، و حتی ترسیم شود. واضح است که این بسیار ساده تر از آن چیزی است که برای فکر کردن به کلمات کلیدی خود ، ایجاد پیوندهای خاص خود نیاز دارید.

به نظر می رسد واضح است که تصاویر با کلمات کلیدی با دوام برای ایجاد نیاز به تمرین بسیار زیادی دارند. پیشنهاد شده است که در ابتدا افراد تمایل دارند که صرفاً بر ایجاد تصاویر متمایز تمرکز کنند. این امر ممکن است تنها با یک عمل گسترده انجام شود که شما بتوانید با اعتماد به نفس تصاویری بسازید که به طور مؤثر خصوصیات رابطه بیت اطلاعات را ادغام کند.

استفاده از روش کلمه کلیدی برای یادگیری واژگان

کلید واژه mnemonic بدون شک وسیله مؤثر برای یادگیری کلمات یک زبان خارجی است.

چقدر خوب به خاطر دارید بستگی به این دارد که چطور آنها را یاد گرفته اید ، نه به اینکه آیا شما با استفاده از یک کلمه کلیدی mnemonic یا تکرار گل سرخ یا روش دیگری استفاده کرده اید یا نه.

حتی با استفاده از کلمه کلیدی mnemonic ، شما هنوز هم باید اطلاعات مورد نظر را دوباره یاد بگیرید.

کلید واژه mnemonic همیشه بهترین روش برای یادگیری کلمات خاص نیست.

زبان آموزان ماهر ممکن است بهترین استفاده را برای کلمات کلیدی mnemonic انتخابی ، برای کلمات به خصوص دشوار است.

کلمات کلیدی mnemonic نیاز به دستورالعمل و تمرین فردی دارد تا به طور مؤثر استفاده شود.

استفاده از پیوند کلامی (جمله) حداقل به اندازه تصویر موثر است و برای بسیاری از افراد ساده تر است.

چه با استفاده از جمله و چه از تصویر ، عامل مهم این است كه كلمه كلیدی با تعاریف یا كلمه زبان خود در تعامل است.

در اواسط دهه هفتاد ، راو و اتکینسون با استفاده از روش کلمه کلیدی برای آموزش واژگان روسی به دانشجویان دانشگاه نتایج قابل توجهی داشتند. در حالی که مطالعات بعدی تمایل به یافتن چنین نتایج چشمگیری نداشته اند ، با این وجود ، تعداد زیادی از مطالعات ، مزیت استفاده از کلمه کلیدی mnemonic را برای یادگیری واژگان نشان داده اند.


برخی از محققان طرفداران بزرگی از این استراتژی شده اند. برخی دیگر محدودیت هایی را پیشنهاد کرده اند. بیایید به اینها نگاه کنیم.


به خاطر مدت طولانی

روش كليد واژه به طور غيرقابل انكاري يك روش مؤثر براي سرعت بخشي به يادگيري مطالب مناسب است. شکی نیست که باعث بهبود فراخوان می شود. که به خودی خود می تواند مفید باشد. با این حال ، آنچه مردم می خواهند فراخوان طولانی مدت است ، و در آنجاست که مزایای روش کلمه کلیدی بحث برانگیز است.

بیشتر بخوانید: انتخاب پمپ وکیوم دو منظوره مناسب

در حالی که بسیاری از مطالعات پس از یادگیری با استفاده از کلید واژه mnemonic ، یادآوری خوبی پیدا کرده اند ، برخی دیگر دریافتند که یادآوری بهتر نیست یکی دو هفته بعد باشد که آیا مردم از کلید واژه mnemonic یا استراتژی دیگری استفاده کرده اند یا خیر. برخی بدتر شده اند.


پیشنهاد شده است که اگرچه در ابتدا کلید واژه ممکن است یک نشانه خوب بازیابی باشد ، اما با گذشت زمان انجمن های قبلی ممکن است قدرت خود را بازیابند و بازیابی تصویر کلمه کلیدی را دشوارتر می کنند. این برای من بسیار منطقی به نظر می رسد - هر کلمه کلیدی ، طبیعتاً ، یک کلمه ای است که به راحتی بازیابی می شود. بنابراین ، در حال حاضر میزبان انجمن های زیادی خواهد بود. هنگامی که بلافاصله پس از یادگیری کلمه کلیدی آزمایش کرده اید ، این لینک جدید مطمئناً در ذهن شما تازه خواهد بود و به راحتی بازیابی می شود. اما با گذشت زمان ، و مزیت کمبود از بین می رود ، چه چیزی وجود دارد که پیوند جدید را قوی تر از پیوندهای دیگر ، موجود باشد؟ مطلقاً هیچ چیز - مگر اینکه آنرا تقویت کنید. چطور؟ با تکرار


توجه داشته باشید که این خود کلمه کلیدی نیست که به خاطر نمی آورد. این تصویر است. ضعف در پیوند بین کلید واژه و تصویر است. (به عنوان مثال ، کلمه تاگالوگ araw ، به معنی خورشید ، کلید فلش کلید داده می شود ؛ هنگامی که آزمایش می شود ، araw به راحتی فلش کلید واژه را یادآوری می کند ، اما تصویر پیکان اتصال با خورشید از بین می رود) این پیوندی است که باید تقویت کنید.


سوال منحنی فراموشی نسبی کلید واژه mnemonic و دیگر استراتژیهای یادگیری ، اساساً موضوعی است که مورد توجه نظری است - فکر نمی کنم هر محقق منکر این باشد که تکرار همیشه ضروری است. اما "جادو" کلمه کلیدی mnemonic ، به عنوان مورد حمایت برخی از علاقه مندان به این بیماری ، این ضرورت را کاهش می دهد. برای اهداف عملی ، صرفاً یادآوری این نکته کافی است که ، برای یادگیری طولانی مدت ، باید این پیوند را بین کلید واژه و تصویر (یا جمله) از طریق بازیابی مکرر تقویت کنید (اما احتمالاً تقریباً به اندازه تکرار لازم برای "رفع" بی معنی نیست. اطلاعاتی که هیچ گونه کمک های مثنی ندارند).

یک نکته نهایی باید بیان شود. اگر مطالبی که باید بیاموزید به همان استاندارد تسلط پیدا می کند ، دوام حافظه - چه مدت زمان به خاطر سپردن آن - بدون توجه به روشی که برای یادگیری آن استفاده می شود ، به نظر می رسد یکسان باشد.


سوالی در اینجا وجود دارد که ما هنوز جواب آن را نمی دانیم: میزان کاهش شناختی مربوط به سن برای افرادی که به طور پیوسته کمتر و کمتر از وقایع جدید رمان تجربه می کنند ، کمتر یاد می گیرند ، کمتر فکر می کنند کمتر فکر می کنند؟

اما ما می دانیم که این مهم است.

بنابراین برگردیم به زبان آموزان فشرده ما که بخش هایی از مغز خود را رشد می دهند. آیا رشد در هیپوکامپ راست (متأسفانه ما نمی دانیم که چقدر آن رشد در هیپوکامپ راست مشخص شد) به معنای این است که اکنون به اندازه و به احتمال زیاد برخی از مناطق دیگر (و عملکرد) آن اندازه باقی می ماند؟

نه ، اینطور نیست در مورد زبان ، هیپوکامپ در درجه اول یک پردازنده کوتاه مدت است. با تلفیق این کلمات جدید ، آنها به حافظه بلند مدت در شبکه زبان در قشر قشر منتقل می شوند. هنگامی که مترجمان با این سرعت واژگان جدید را متوقف کردند ، انتظار دارم که این منطقه کاهش یابد. در واقع (و من در اینجا حدس می زنم) ، من انتظار دارم این اتفاق بیفتد که یک شبکه معنایی محکم برای زبان جدید در حافظه بلند مدت ایجاد شود. در این مرحله ، واژگان جدید از نظر آن شبکه بیشتر رمزگذاری می شوند و اعتماد به فرآیندهای کوتاه مدت هیپوکامپ کمتر خواهد شد (اگرچه هنوز هم مهم است!).
من فکر می کنم شدت اهمیت دارد. شدت ماهیت آن به ندرت حفظ می شود. افرادی که در رده های بالای خود قرار دارند - قهرمانان ورزشی ، نوازندگان برتر ، "نبوغ" و غیره هستند - آنها باید تا زمانی که می خواهند در صدر باشند ، این شدت را حفظ کنند و من انتظار دارم که مغز آنها بیشتر نشان دهد. تغییرات ماندگار (یعنی مناطقی خاص که به طور غیرمعمول بزرگ هستند و سایر مناطق کوچکتر از متوسط). برای بقیه ما ، هر گونه تغییر پایدار کمتر مشخص شده است.

اما ایجاد آن تغییرات مهم است!

در سال های اخیر ، تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که اگرچه ورزش منظم متوسط ​​برای سلامتی جسمی و روانی بسیار مفید است ، اما دوره های کوتاه فعالیت شدید مزایای خاص خود را در بالا و فراتر از آن دارد. فکر می کنم در مورد فعالیت های ذهنی نیز همین مسئله صادق باشد.

این ممکن است به ویژه (و یا متفاوت) درست باشد که پیرتر می شویم ، هنگامی که تمایل به یادگیری سخت تر می شود - ساخت (نسبتاً) دوره های کوتاه از مطالعه / یادگیری / فعالیت فشرده بسیار مهم. ما وقتی جوان بودیم و یادگیری آسانتر شد ، به تمرین متمرکز بیش از آنچه نیاز داشتیم نیاز داریم. و عمل متمرکز ممکن است دقیقاً راهی برای ایجاد تغییر چشمگیر در مغز ما باشد.

اما لازم نیست که نگران عضلانی شدن» باشیم - اگر هزاران کلمه جدید را طی چند ماه یاد بگیریم (یک قدم عالی در دستیابی به یک زبان جدید) ، سپس به سراغ دستور زبان و تمرین خواندن خواهیم رفت. نوشتن جملات کامل. کلمات ادغام می شوند؛ مهارت های مختلف زبان باعث ایجاد قسمت های مختلف مغز می شود. مناطقی که دیگر به طور فشرده کار نمی شوند کاهش می یابد (کمی).

علاوه بر این ، نه تنها در مورد رشد مناطق خاص بلکه در مورد ایجاد ارتباطات جدید یا قوی تر بین مناطق - ایجاد شبکه های جدید نیز بسیار زیاد است. از آنجا که یادگیری زبان بسیاری از مناطق را در بر می گیرد ، ممکن است برای این جنبه نیز مناسب باشد (برای مثال ، یک گزارش خبری اخیر ، در مورد چگونگی رشد یادگیری زبان ماده سفید و ساختار مجدد ساختار مغز را ببینید).

نکته مهم این است که مغز شما در حال تغییر است. نکته مهم این است که مغز شما در حال تغییر است. من فکر می کنم دوره های فشرده یادگیری جدید راهی برای دستیابی به این هدف است که با دوره های ادغام در هم آمیخته است.

همانطور که قبلاً گفتم ، تنوع مهم است. با ارائه تنوع در یادگیری و تجربیات در مورد وظایف و حوزه ها ، می توانید مغز خود را منعطف نگه دارید. با ارائه تمرکز شدید برای یک دوره ، می توانید عضلات ذهنی خاصی را بسازید.

هر پاراگراف را تا حد امکان برچسب مختصر بکشید.

به یاد داشته باشید: "مختصر" به معنای ساده و مختصر نیست ، بلکه مختصراً همانطور که می تواند باشد در حالی که هنوز تمام اطلاعات مربوط به آن را در متن یادآوری می کند. این در مورد گرفتن جوهر است.

بله ، این یک هنر است ، و انجام آن خوب تمرین زیادی می کند. اما برای بهره مندی از این استراتژی لازم نیست استاد باشید.

مرحله بعدی اتصال لیبل های شماست. این البته ، در شرایطی است که یک استراتژی نوع نقشه ذهن بسیار مفید است.

قانون 2: برچسب های خود را وصل کنید.

اگر جزء کسانی هستید که از نقشه های ذهن رنج می برند ، نگران نباشید. گفتم ، "نقشه از نوع". تنها کاری که باید انجام دهید این است که برچسب های خود را بنویسید (من آنها را برچسب می زنم تا تأکید بر وم کوتاه بودن داشته باشد ، اما البته ممکن است به اندازه یک جمله کوتاه باشد) روی یک صفحه کاغذ ، ترجیحا در یک دایره سست قرار دهید تا بتوانید به راحتی خط بین آنها بکشید. همچنین باید سعی کنید چیزی را با این خطوط بنویسید تا ایده خود را در مورد ارتباط بیان کنید. این برچسبها همچنین برچسب چگالشی تری برای ایده های در حال اتصال ارائه می دهند. اکنون می توانید بین این برچسب ها و دیگران ارتباط برقرار کنید.


ترفند حرکت در مراحل کوچک است ، اما کوچک ماندن نیست. به عنوان یک گلوله برفی به فرایند فکر کنید ، و ایده ها و واقعیت های خود را جمع کنید ، و به آرامی و بزرگتر شوید. در اصل ، در مورد چگالش و اتصال است ، تا زمانی که همه چیز را به طور متراکم متصل نکنید ، و اطلاعات بیشتر و متراکم تر شوند ، تا زمانی که تمام تصویر را مشاهده کنید ، و جوهر آن را درک کنید.


یکی دیگر از مزایای این روش این است که شما احتمال به خاطر سپردن آن در طولانی مدت را به شدت افزایش خواهید داد!


در شرایطی مشابه مطالعه دوم - صفحات وب متنوع - شما می خواهید به یک دسته از برچسب های محکم برای هر صفحه ختم شوید ، که کل آن ها توسط یک برچسب واحد خلاصه می شود.


معنی این همه برای معلمان ، نویسندگان کتاب های متنی و طراحان محیط های آموزشی این است که آنها باید تلاش بیشتری را برای ایجاد ارتباطات صریح جهانی - "تصویر بزرگ" انجام دهند.


اظهار نظر نهایی در مورد دانش پیش زمینه. علیرغم یافتن مطالعه دوم مبنی بر اینکه فایده خاصی برای دانش قبلی وجود نداشته است ، بخش دیگر این فرآیند برقراری ارتباط با دانشی است که قبلاً دارید. دوباره به شما یادآوری می کنم که آن مطالعه فقط یک مجموعه دانش بسیار محدود را آزمایش می کرد ، و این پیامدهای آن را برای یادگیری در دنیای واقعی محدود می کند.


من قبلاً صحبت کرده ام که چگونه حافظه بلند مدت می تواند WMC محدود ما را افزایش دهد (صرف نظر از این که WMC شما کم یا زیاد است). زیرا اساساً حافظه بلند مدت بی حد و مرز است. اما اطلاعات موجود در آن در دسترس بودن آن متفاوت است. این فقط اطلاعات به راحتی در دسترس است که می تواند حافظه کاری را تقویت کند.


بنابراین ، در مورد خواندن درک مطلب دو جنبه وجود دارد. اولین مورد این است که شما می خواهید اطلاعات مربوط به LTM در اولویت قرار گیرد ، یعنی خواندن و انتظار. نکته دوم این است که اگر شما واقعاً برخی اطلاعات مرتبط با خود داشته باشید ، بدیهی است که پیشرفت خواهید کرد و هر چه بیشتر ، بهتر!

بیشتر بدونید: طراحی استنلی هال جدید

این جایی است که جنبش آموزشی برای "حفاری عمیق و گسترده نیست" فرو می رود. اکنون ، من مطمئناً مخالف این رویکرد نیستم. من فکر می کنم جنبه های مثبت زیادی دارد. اما بیایید کودک را با آب حمام بیرون نریزیم. مقدار مشخصی از وسعت لازم است ، و این البته در جایی است که خواندن واقعاً به خود می آید. خواندن به طور گسترده باعث می شود دانش گسترده ای را که ما به آن نیاز داریم - و افرادی که مشکل WMC دارند- برای درک متن و خنثی کردن محدودیت های حافظه کار بدست می آورد. از آنجا که خواندن گسترده - اگر عاقلانه انتخاب کنید - یک پایگاه داده غنی در LTM ایجاد می کند.

ما می گوییم: شما همان چیزی هستید که می خورید. جمله دیگر حداقل به همان اندازه درست است: ما همان چیزی هستیم که می خوانیم.


چرا خوانندگان خوب ممکن است مشکلات درک مطلب و نحوه برخورد با آنها را داشته باشند

محدودیت های حافظه کاری برای همه ما دلالت دارد. چالش هایی که از داشتن حافظه کاری کم وجود دارد نه تنها برای افراد خاص بلکه برای تقریباً همه ما در برخی از نقاط زندگی ما مهم است. از آنجا که ظرفیت حافظه کار چرخه طبیعی دارد - در کودکی با افزایش سن رشد می کند. در پیری شروع به کوچک شدن می کند. بنابراین مشکلاتی که از ظرفیت کم حافظه کار و استراتژی های مقابله با آن بوجود می آیند ، مواردی است که همه ما باید از آن آگاه باشیم.

امروز می خواهم کمی در مورد تأثیر ظرفیت کم حافظه کار در درک مطلب صحبت کنم.

یک مطالعه جدید که شامل 400 دانشجو در دانشگاه آلبرتا بوده است ، نشان داد که 5٪ از آنها مشکل خواندن دارند. حال نکته جالب در این باره این است که اینها خوانندگان معمولی ضعیف نبودند. آنها می توانند به خوبی بخوانند. مشکل آنها در ایجاد مفهوم آنچه می خوانند نهفته است. نه به این دلیل که آنها کلمات یا معنای متن را درک نکرده اند. زیرا آنها در به خاطر سپردن آنچه قبلاً خوانده بودند مشکل داشتند.

حال اینها دانش آموزان خوبی بودند - حداقل آنها موفق شده بودند که از دبیرستان به اندازه کافی خوب گذر کنند تا به دانشگاه بروند - و بسیاری از آنها راهکارهای مفیدی برای کمک به آنها در انجام این کار ایجاد کرده بودند: برجسته سازی ، ایجاد حاشیه نویسی در حاشیه متن و به زودی. اما هنوز هم برای گرفتن این تصویر بزرگ - دیدن و درک متن به طور کلی ، برای آنها بسیار دشوار بود.

این دقیقاً در یک مطالعه اخیر نشان داده شده است که به 62 دانشجو نیاز دارد تا یک وب سایت در مورد طبقه بندی گیاهان بخوانند. اکنون این وضعیتی را نشان می دهد که بسیار شبیه به یک سناریوی مطالعه در دنیای واقعی است ، و وضعیتی که تا آنجا که من می دانم مورد مطالعه قرار گرفته است: یعنی جمع آوری اطلاعات از اسناد متعدد.

بیشتر بخوانید: نقش اینترنت اشیا در منابع انرژی تجدید پذیر

در این آزمایش ، اسناد چندگانه توسط 24 صفحه وب ارائه شده است. در هر صفحه بخش دیگری از طبقه بندی گیاهان مورد بحث قرار گرفت. به طور کلی وب سایت طبق ساختار چهار طبقه درختی سلسله مراتبی ، که بالاترین سطح وسیع ترین طبقه گیاهان ("گیاهان") ، و پایین ترین گونه های فردی را شامل می شود ، تشکیل شده است. با این حال - و این نکته مهم است - هیچ توضیحی صریح در مورد این سازمان وجود ندارد ، و شما می توانید فقط یک پیوند از بالا یا پایین درخت حرکت کنید ، نه در پهلو. شرکت کنندگان وارد سطح سایت در سطح برتر شدند.


سلامی گرم خدمت همه اوابلاگی های عزیز. مقاله زیر در گوگل ترنسلیت ترجمه شده و ویراش کردم. اگر کاستی داشت به بزرگواری خودتون ببخشید.

شما هرگز فراموش نخواهید کرد که در اکسیژن نفس می کشید و قلب شما خون را پمپاژ می کند. اینها نقاط لنگر قوی هستند. اگر حقایق در مورد شریان ها به شدت به این نقاط لنگر وصل شده اند ، هرگز آنها را فراموش نخواهید کرد.

برای سادگی ، فقط روی شریان ها تمرکز کرده ام. ببینید چگونه چهار واقعیت در مورد شریان ها به هم وصل می شوند. به طور معناداری در ارتباط است. در دنیای کامل ما می توانیم دایره را با ارتباط مستقیمی بین حقایق "شریان ها خون غنی از اکسیژن دارند" و "شریان ها ضخیم هستند" ببندیم ، اما تا آنجا که من می دانم ، تنها ارتباط بین آنها غیرمستقیم است ، از طریق این واقعیت که "شریان ها خون را از قلب حمل می کنند".


بنابراین . جهان بی نقص نیست ، و اطلاعات در بسته های مرتب بسته بندی نشده ای قرار نمی گیرند که هر واقعیت به طور مستقیم به هر واقعیت دیگر مرتبط می شود. اما هرچه ارتباطات بیشتری بین واقعیتهای مرتبط برقرار شود - خوشه ای که می توانید ایجاد کنید - عمیق تر اطلاعات را خواهید فهمید و در دسترس تر خواهید بود. یعنی آن را راحت تر و طولانی تر به یاد خواهید آورد.


اگر به خوبی وصل شده باشد

اگر به نقاط لنگر قوی وصل شود

شما به سادگی آن را خواهید دانست.

پرسیدن سوال یکی از بهترین راه های برقراری ارتباط است ،


ولی

سوالات بد می توانند از همه سو بدتر باشند.


سؤالات مطرح شده ای که توجه شما را به جزئیات بی اهمیت سوق می دهد بهتر نیست.


سوالات موثر شما را به توجه به جزئیات مهم در متن آماده می کند.

بهترین سؤالات نه تنها توجه شما را به درستی هدایت می کند ، بلکه شما را مم می کند تا جزئیات را در متن ادغام کنید. از خودت بپرس:


آیا این به من کمک می کند تا اطلاعات مهم را انتخاب کنم؟

آیا به من کمک می کند ارتباط برقرار کنم؟

وقتی موضوع برای شما جدید است

هنگامی که شما در مورد موضوعی آگاهی کافی ندارید که بتوانید سوالات مؤثر بپرسید ، بهتر است از طریق مباحث کلامی - یا از طریق تفسیر کلامی ، ارتباط برقرار کنید ، همانطور که در جمله ما در مورد ضخیم بودن هنر در وسط است ، بنابراین وی شلوار پوشید. با بند کمر الاستیک "یا با ایجاد تصاویر تعاملی.

با این حال ، یادگیریهایی مانند ( تامين جريان هاي خطاي كافي ) - در حالی که کاملاً مؤثر است - فقط برای یادگیری روتایی مفید هستند. البته بعضی اوقات این چیزی است که شما می خواهید. اما اگر می خواهید اطلاعات بیشتری در رابطه با این واقعیت ها کسب کنید ، می خواهید برای پشت خود میله بکشید. 

وقتی شما چیزی را با یادگیری یاد می گیرید ، هرگز آسان نمی شود. هنگامی که با ایجاد اتصالات یاد می گیرید ، هر واقعیت جدید آسان تر به دست می آید. و پیشرفت است یک متخصص در یک موضوع می تواند واقعیت جدیدی را در حوزه تخصص خود بشنود ، و در آنجا است. به یاد آورد بدون تلاش. زیرا او یک متخصص است. و چه چیزی او را به یک متخصص تبدیل می کند؟ به سادگی این واقعیت است که او شبکه ای از اطلاعات را ایجاد کرده است که خیلی تنگاتنگ به هم متصل شده است ، و آنقدر نقاط لنگر زیادی را در خود جای داده است ، که اطلاعات همیشه قابل بازیابی است.

چرا سوالات ، مانند هر سؤالی ، فقط در حدی مؤثر هستند که توجه خود را به اطلاعات مناسب هدایت کنند.

تحقیقات تأیید می كنند كه بهتر است در جستجوی روابط مداوم از روابط متناقض باشد. در بسیاری موارد ، دانش پیشینه شما ممکن است شامل اطلاعاتی باشد که مطابق با اطلاعات جدید باشد ، و اطلاعاتی متناقض است.

با پرسیدن "چرا این واقعیت دارد؟" شما روی اطلاعات مداوم تمرکز می کنید


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ای شاپ صنعت فانوس قدیمی تعمیرات موبایل pezshkbartar آموزش آنلاین زبان پایگاه تحلیلی خبری استانی فانوس کوچک نگارش پروپوزال | استخراج مقاله چاپ اختصاصی جعبه چاپلینو دستگاه سانترال پاناسونیک