استفاده از روش کلمه کلیدی برای یادگیری واژگان
کلید واژه mnemonic بدون شک وسیله مؤثر برای یادگیری کلمات یک زبان خارجی است.
چقدر خوب به خاطر دارید بستگی به این دارد که چطور آنها را یاد گرفته اید ، نه به اینکه آیا شما با استفاده از یک کلمه کلیدی mnemonic یا تکرار گل سرخ یا روش دیگری استفاده کرده اید یا نه.
حتی با استفاده از کلمه کلیدی mnemonic ، شما هنوز هم باید اطلاعات مورد نظر را دوباره یاد بگیرید.
کلید واژه mnemonic همیشه بهترین روش برای یادگیری کلمات خاص نیست.
زبان آموزان ماهر ممکن است بهترین استفاده را برای کلمات کلیدی mnemonic انتخابی ، برای کلمات به خصوص دشوار است.
کلمات کلیدی mnemonic نیاز به دستورالعمل و تمرین فردی دارد تا به طور مؤثر استفاده شود.
استفاده از پیوند کلامی (جمله) حداقل به اندازه تصویر موثر است و برای بسیاری از افراد ساده تر است.
چه با استفاده از جمله و چه از تصویر ، عامل مهم این است كه كلمه كلیدی با تعاریف یا كلمه زبان خود در تعامل است.
در اواسط دهه هفتاد ، راو و اتکینسون با استفاده از روش کلمه کلیدی برای آموزش واژگان روسی به دانشجویان دانشگاه نتایج قابل توجهی داشتند. در حالی که مطالعات بعدی تمایل به یافتن چنین نتایج چشمگیری نداشته اند ، با این وجود ، تعداد زیادی از مطالعات ، مزیت استفاده از کلمه کلیدی mnemonic را برای یادگیری واژگان نشان داده اند.
برخی از محققان طرفداران بزرگی از این استراتژی شده اند. برخی دیگر محدودیت هایی را پیشنهاد کرده اند. بیایید به اینها نگاه کنیم.
به خاطر مدت طولانی
روش كليد واژه به طور غيرقابل انكاري يك روش مؤثر براي سرعت بخشي به يادگيري مطالب مناسب است. شکی نیست که باعث بهبود فراخوان می شود. که به خودی خود می تواند مفید باشد. با این حال ، آنچه مردم می خواهند فراخوان طولانی مدت است ، و در آنجاست که مزایای روش کلمه کلیدی بحث برانگیز است.
بیشتر بخوانید: انتخاب پمپ وکیوم دو منظوره مناسب
در حالی که بسیاری از مطالعات پس از یادگیری با استفاده از کلید واژه mnemonic ، یادآوری خوبی پیدا کرده اند ، برخی دیگر دریافتند که یادآوری بهتر نیست یکی دو هفته بعد باشد که آیا مردم از کلید واژه mnemonic یا استراتژی دیگری استفاده کرده اند یا خیر. برخی بدتر شده اند.
پیشنهاد شده است که اگرچه در ابتدا کلید واژه ممکن است یک نشانه خوب بازیابی باشد ، اما با گذشت زمان انجمن های قبلی ممکن است قدرت خود را بازیابند و بازیابی تصویر کلمه کلیدی را دشوارتر می کنند. این برای من بسیار منطقی به نظر می رسد - هر کلمه کلیدی ، طبیعتاً ، یک کلمه ای است که به راحتی بازیابی می شود. بنابراین ، در حال حاضر میزبان انجمن های زیادی خواهد بود. هنگامی که بلافاصله پس از یادگیری کلمه کلیدی آزمایش کرده اید ، این لینک جدید مطمئناً در ذهن شما تازه خواهد بود و به راحتی بازیابی می شود. اما با گذشت زمان ، و مزیت کمبود از بین می رود ، چه چیزی وجود دارد که پیوند جدید را قوی تر از پیوندهای دیگر ، موجود باشد؟ مطلقاً هیچ چیز - مگر اینکه آنرا تقویت کنید. چطور؟ با تکرار
توجه داشته باشید که این خود کلمه کلیدی نیست که به خاطر نمی آورد. این تصویر است. ضعف در پیوند بین کلید واژه و تصویر است. (به عنوان مثال ، کلمه تاگالوگ araw ، به معنی خورشید ، کلید فلش کلید داده می شود ؛ هنگامی که آزمایش می شود ، araw به راحتی فلش کلید واژه را یادآوری می کند ، اما تصویر پیکان اتصال با خورشید از بین می رود) این پیوندی است که باید تقویت کنید.
سوال منحنی فراموشی نسبی کلید واژه mnemonic و دیگر استراتژیهای یادگیری ، اساساً موضوعی است که مورد توجه نظری است - فکر نمی کنم هر محقق منکر این باشد که تکرار همیشه ضروری است. اما "جادو" کلمه کلیدی mnemonic ، به عنوان مورد حمایت برخی از علاقه مندان به این بیماری ، این ضرورت را کاهش می دهد. برای اهداف عملی ، صرفاً یادآوری این نکته کافی است که ، برای یادگیری طولانی مدت ، باید این پیوند را بین کلید واژه و تصویر (یا جمله) از طریق بازیابی مکرر تقویت کنید (اما احتمالاً تقریباً به اندازه تکرار لازم برای "رفع" بی معنی نیست. اطلاعاتی که هیچ گونه کمک های مثنی ندارند).
یک نکته نهایی باید بیان شود. اگر مطالبی که باید بیاموزید به همان استاندارد تسلط پیدا می کند ، دوام حافظه - چه مدت زمان به خاطر سپردن آن - بدون توجه به روشی که برای یادگیری آن استفاده می شود ، به نظر می رسد یکسان باشد.
هر پاراگراف را تا حد امکان برچسب مختصر بکشید.
به یاد داشته باشید: "مختصر" به معنای ساده و مختصر نیست ، بلکه مختصراً همانطور که می تواند باشد در حالی که هنوز تمام اطلاعات مربوط به آن را در متن یادآوری می کند. این در مورد گرفتن جوهر است.
بله ، این یک هنر است ، و انجام آن خوب تمرین زیادی می کند. اما برای بهره مندی از این استراتژی لازم نیست استاد باشید.
مرحله بعدی اتصال لیبل های شماست. این البته ، در شرایطی است که یک استراتژی نوع نقشه ذهن بسیار مفید است.
قانون 2: برچسب های خود را وصل کنید.
اگر جزء کسانی هستید که از نقشه های ذهن رنج می برند ، نگران نباشید. گفتم ، "نقشه از نوع". تنها کاری که باید انجام دهید این است که برچسب های خود را بنویسید (من آنها را برچسب می زنم تا تأکید بر وم کوتاه بودن داشته باشد ، اما البته ممکن است به اندازه یک جمله کوتاه باشد) روی یک صفحه کاغذ ، ترجیحا در یک دایره سست قرار دهید تا بتوانید به راحتی خط بین آنها بکشید. همچنین باید سعی کنید چیزی را با این خطوط بنویسید تا ایده خود را در مورد ارتباط بیان کنید. این برچسبها همچنین برچسب چگالشی تری برای ایده های در حال اتصال ارائه می دهند. اکنون می توانید بین این برچسب ها و دیگران ارتباط برقرار کنید.
ترفند حرکت در مراحل کوچک است ، اما کوچک ماندن نیست. به عنوان یک گلوله برفی به فرایند فکر کنید ، و ایده ها و واقعیت های خود را جمع کنید ، و به آرامی و بزرگتر شوید. در اصل ، در مورد چگالش و اتصال است ، تا زمانی که همه چیز را به طور متراکم متصل نکنید ، و اطلاعات بیشتر و متراکم تر شوند ، تا زمانی که تمام تصویر را مشاهده کنید ، و جوهر آن را درک کنید.
یکی دیگر از مزایای این روش این است که شما احتمال به خاطر سپردن آن در طولانی مدت را به شدت افزایش خواهید داد!
در شرایطی مشابه مطالعه دوم - صفحات وب متنوع - شما می خواهید به یک دسته از برچسب های محکم برای هر صفحه ختم شوید ، که کل آن ها توسط یک برچسب واحد خلاصه می شود.
معنی این همه برای معلمان ، نویسندگان کتاب های متنی و طراحان محیط های آموزشی این است که آنها باید تلاش بیشتری را برای ایجاد ارتباطات صریح جهانی - "تصویر بزرگ" انجام دهند.
اظهار نظر نهایی در مورد دانش پیش زمینه. علیرغم یافتن مطالعه دوم مبنی بر اینکه فایده خاصی برای دانش قبلی وجود نداشته است ، بخش دیگر این فرآیند برقراری ارتباط با دانشی است که قبلاً دارید. دوباره به شما یادآوری می کنم که آن مطالعه فقط یک مجموعه دانش بسیار محدود را آزمایش می کرد ، و این پیامدهای آن را برای یادگیری در دنیای واقعی محدود می کند.
من قبلاً صحبت کرده ام که چگونه حافظه بلند مدت می تواند WMC محدود ما را افزایش دهد (صرف نظر از این که WMC شما کم یا زیاد است). زیرا اساساً حافظه بلند مدت بی حد و مرز است. اما اطلاعات موجود در آن در دسترس بودن آن متفاوت است. این فقط اطلاعات به راحتی در دسترس است که می تواند حافظه کاری را تقویت کند.
بنابراین ، در مورد خواندن درک مطلب دو جنبه وجود دارد. اولین مورد این است که شما می خواهید اطلاعات مربوط به LTM در اولویت قرار گیرد ، یعنی خواندن و انتظار. نکته دوم این است که اگر شما واقعاً برخی اطلاعات مرتبط با خود داشته باشید ، بدیهی است که پیشرفت خواهید کرد و هر چه بیشتر ، بهتر!
بیشتر بدونید: طراحی استنلی هال جدید
این جایی است که جنبش آموزشی برای "حفاری عمیق و گسترده نیست" فرو می رود. اکنون ، من مطمئناً مخالف این رویکرد نیستم. من فکر می کنم جنبه های مثبت زیادی دارد. اما بیایید کودک را با آب حمام بیرون نریزیم. مقدار مشخصی از وسعت لازم است ، و این البته در جایی است که خواندن واقعاً به خود می آید. خواندن به طور گسترده باعث می شود دانش گسترده ای را که ما به آن نیاز داریم - و افرادی که مشکل WMC دارند- برای درک متن و خنثی کردن محدودیت های حافظه کار بدست می آورد. از آنجا که خواندن گسترده - اگر عاقلانه انتخاب کنید - یک پایگاه داده غنی در LTM ایجاد می کند.
ما می گوییم: شما همان چیزی هستید که می خورید. جمله دیگر حداقل به همان اندازه درست است: ما همان چیزی هستیم که می خوانیم.
چرا خوانندگان خوب ممکن است مشکلات درک مطلب و نحوه برخورد با آنها را داشته باشند
محدودیت های حافظه کاری برای همه ما دلالت دارد. چالش هایی که از داشتن حافظه کاری کم وجود دارد نه تنها برای افراد خاص بلکه برای تقریباً همه ما در برخی از نقاط زندگی ما مهم است. از آنجا که ظرفیت حافظه کار چرخه طبیعی دارد - در کودکی با افزایش سن رشد می کند. در پیری شروع به کوچک شدن می کند. بنابراین مشکلاتی که از ظرفیت کم حافظه کار و استراتژی های مقابله با آن بوجود می آیند ، مواردی است که همه ما باید از آن آگاه باشیم.
امروز می خواهم کمی در مورد تأثیر ظرفیت کم حافظه کار در درک مطلب صحبت کنم.
یک مطالعه جدید که شامل 400 دانشجو در دانشگاه آلبرتا بوده است ، نشان داد که 5٪ از آنها مشکل خواندن دارند. حال نکته جالب در این باره این است که اینها خوانندگان معمولی ضعیف نبودند. آنها می توانند به خوبی بخوانند. مشکل آنها در ایجاد مفهوم آنچه می خوانند نهفته است. نه به این دلیل که آنها کلمات یا معنای متن را درک نکرده اند. زیرا آنها در به خاطر سپردن آنچه قبلاً خوانده بودند مشکل داشتند.
حال اینها دانش آموزان خوبی بودند - حداقل آنها موفق شده بودند که از دبیرستان به اندازه کافی خوب گذر کنند تا به دانشگاه بروند - و بسیاری از آنها راهکارهای مفیدی برای کمک به آنها در انجام این کار ایجاد کرده بودند: برجسته سازی ، ایجاد حاشیه نویسی در حاشیه متن و به زودی. اما هنوز هم برای گرفتن این تصویر بزرگ - دیدن و درک متن به طور کلی ، برای آنها بسیار دشوار بود.
این دقیقاً در یک مطالعه اخیر نشان داده شده است که به 62 دانشجو نیاز دارد تا یک وب سایت در مورد طبقه بندی گیاهان بخوانند. اکنون این وضعیتی را نشان می دهد که بسیار شبیه به یک سناریوی مطالعه در دنیای واقعی است ، و وضعیتی که تا آنجا که من می دانم مورد مطالعه قرار گرفته است: یعنی جمع آوری اطلاعات از اسناد متعدد.
بیشتر بخوانید: نقش اینترنت اشیا در منابع انرژی تجدید پذیر
در این آزمایش ، اسناد چندگانه توسط 24 صفحه وب ارائه شده است. در هر صفحه بخش دیگری از طبقه بندی گیاهان مورد بحث قرار گرفت. به طور کلی وب سایت طبق ساختار چهار طبقه درختی سلسله مراتبی ، که بالاترین سطح وسیع ترین طبقه گیاهان ("گیاهان") ، و پایین ترین گونه های فردی را شامل می شود ، تشکیل شده است. با این حال - و این نکته مهم است - هیچ توضیحی صریح در مورد این سازمان وجود ندارد ، و شما می توانید فقط یک پیوند از بالا یا پایین درخت حرکت کنید ، نه در پهلو. شرکت کنندگان وارد سطح سایت در سطح برتر شدند.
سلامی گرم خدمت همه اوابلاگی های عزیز. مقاله زیر در گوگل ترنسلیت ترجمه شده و ویراش کردم. اگر کاستی داشت به بزرگواری خودتون ببخشید.
شما هرگز فراموش نخواهید کرد که در اکسیژن نفس می کشید و قلب شما خون را پمپاژ می کند. اینها نقاط لنگر قوی هستند. اگر حقایق در مورد شریان ها به شدت به این نقاط لنگر وصل شده اند ، هرگز آنها را فراموش نخواهید کرد.
برای سادگی ، فقط روی شریان ها تمرکز کرده ام. ببینید چگونه چهار واقعیت در مورد شریان ها به هم وصل می شوند. به طور معناداری در ارتباط است. در دنیای کامل ما می توانیم دایره را با ارتباط مستقیمی بین حقایق "شریان ها خون غنی از اکسیژن دارند" و "شریان ها ضخیم هستند" ببندیم ، اما تا آنجا که من می دانم ، تنها ارتباط بین آنها غیرمستقیم است ، از طریق این واقعیت که "شریان ها خون را از قلب حمل می کنند".
بنابراین . جهان بی نقص نیست ، و اطلاعات در بسته های مرتب بسته بندی نشده ای قرار نمی گیرند که هر واقعیت به طور مستقیم به هر واقعیت دیگر مرتبط می شود. اما هرچه ارتباطات بیشتری بین واقعیتهای مرتبط برقرار شود - خوشه ای که می توانید ایجاد کنید - عمیق تر اطلاعات را خواهید فهمید و در دسترس تر خواهید بود. یعنی آن را راحت تر و طولانی تر به یاد خواهید آورد.
اگر به خوبی وصل شده باشد
اگر به نقاط لنگر قوی وصل شود
شما به سادگی آن را خواهید دانست.
پرسیدن سوال یکی از بهترین راه های برقراری ارتباط است ،
ولی
سوالات بد می توانند از همه سو بدتر باشند.
سؤالات مطرح شده ای که توجه شما را به جزئیات بی اهمیت سوق می دهد بهتر نیست.
سوالات موثر شما را به توجه به جزئیات مهم در متن آماده می کند.
بهترین سؤالات نه تنها توجه شما را به درستی هدایت می کند ، بلکه شما را مم می کند تا جزئیات را در متن ادغام کنید. از خودت بپرس:
آیا این به من کمک می کند تا اطلاعات مهم را انتخاب کنم؟
آیا به من کمک می کند ارتباط برقرار کنم؟
وقتی موضوع برای شما جدید است
هنگامی که شما در مورد موضوعی آگاهی کافی ندارید که بتوانید سوالات مؤثر بپرسید ، بهتر است از طریق مباحث کلامی - یا از طریق تفسیر کلامی ، ارتباط برقرار کنید ، همانطور که در جمله ما در مورد ضخیم بودن هنر در وسط است ، بنابراین وی شلوار پوشید. با بند کمر الاستیک "یا با ایجاد تصاویر تعاملی.
با این حال ، یادگیریهایی مانند ( تامين جريان هاي خطاي كافي ) - در حالی که کاملاً مؤثر است - فقط برای یادگیری روتایی مفید هستند. البته بعضی اوقات این چیزی است که شما می خواهید. اما اگر می خواهید اطلاعات بیشتری در رابطه با این واقعیت ها کسب کنید ، می خواهید برای پشت خود میله بکشید.
وقتی شما چیزی را با یادگیری یاد می گیرید ، هرگز آسان نمی شود. هنگامی که با ایجاد اتصالات یاد می گیرید ، هر واقعیت جدید آسان تر به دست می آید. و پیشرفت است یک متخصص در یک موضوع می تواند واقعیت جدیدی را در حوزه تخصص خود بشنود ، و در آنجا است. به یاد آورد بدون تلاش. زیرا او یک متخصص است. و چه چیزی او را به یک متخصص تبدیل می کند؟ به سادگی این واقعیت است که او شبکه ای از اطلاعات را ایجاد کرده است که خیلی تنگاتنگ به هم متصل شده است ، و آنقدر نقاط لنگر زیادی را در خود جای داده است ، که اطلاعات همیشه قابل بازیابی است.
چرا سوالات ، مانند هر سؤالی ، فقط در حدی مؤثر هستند که توجه خود را به اطلاعات مناسب هدایت کنند.
تحقیقات تأیید می كنند كه بهتر است در جستجوی روابط مداوم از روابط متناقض باشد. در بسیاری موارد ، دانش پیشینه شما ممکن است شامل اطلاعاتی باشد که مطابق با اطلاعات جدید باشد ، و اطلاعاتی متناقض است.
با پرسیدن "چرا این واقعیت دارد؟" شما روی اطلاعات مداوم تمرکز می کنید
درباره این سایت